در ستایش زندگی

ساخت وبلاگ
پاسخ: ریحانه های بهشتی: تنها دکتر نمی روند. برای آزمایش همیشه همراه دارند.در خانه تنها نمی مانند و اگر خانواده مجبور به تنها گذاشتنشان شد کلی نگرانش می شوند. خانواده غذای مورد علاقه و مورد تنفر آنها را بلدند. برای خانواده اهمیت دارد که ایشان برای فلان مجلس لباس دارند یا خیر. ارایشگاه رفتنشان را هم به رسمیت می شناسند. خانواده دائم نگران این است که ریحانه ی بهشتی ضعیف شود لذا برایش انواع مکمل های خوراکی و تزریقی را فراهم می کند. ریحانه ی بهشتی در فرزند اوری و رشد فرزند به صورت ۲۴ ساعته حمایت خانواده را دارد، اینگونه است که می تواند به ادامه تحصیل، تفریح و ورزش و حضور در فضای فرهنگی پردازد.خانواده نگران این است که یک وقت در ارتباطات خانوادگی و دوستانه به ریحانه خانم برنخورد. خانواده تمام و کمال ریحانه ی بهشتی شاغل را درک می کند.لذا لازم نیست در خانه را کاری انجام دهند. خانواده کلا هیچ انتظاری از آنها برای کمک به کارهای خانه ندارد، فقط همین که اتاقشان منظم باشد کافی است. ریحانه بهشتی تولد می گیرد و زحمت برگزاری جشنش با دیگران است. هر کسی هم که ریحانه نبود بولدوزر است.  در ستایش زندگی...
ما را در سایت در ستایش زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : foaktreeb بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403 ساعت: 18:45

    یک ویدیویی در اکسپلور اینستاگرامم هست که نابودم می کند. همیشه هم هست. همیشه. چون خود احمقم نمی توانم جلوی خودم را بگیرم و  تماشایش نکنم.

در ستایش زندگی...
ما را در سایت در ستایش زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : foaktreeb بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403 ساعت: 18:45

Do You Want It or Do You Want People to See You Have It?

    نمی دانم این جمله را چند روز پیش کجا خواندم، ولی میتوانم بنشینم یک گوشه و روزها و هفته ها و ماهها به آن فکر کنم. و فکر کنم که وای! با زندگی ام چه کرده ام؟

در ستایش زندگی...
ما را در سایت در ستایش زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : foaktreeb بازدید : 9 تاريخ : چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403 ساعت: 18:45

  روز عید -فطر- با خانواده رفته بودیم پیک نیک. بعد از ناهار ما دخترا رفتیم یکم پیاده روی کنیم. تا یکم کُنار خوردیم و دور هم نشستیم گپ زدیم نیم ساعت چهل دقیقه ای گذشت. وقتی داشتیم برمیگشتیم از دور دیدیم پسرا تور بستن و دارن والیبال بازی میکنن. ساناز (دختر دایی) خندید گفت: بچه ها الان میریم میبینیم عمه ها نشستن دور هم دارن سبزی خوردن پاک میکنن و حرفای خاله زنکی میزنن، مهران هم نشسته بینشون.    حدسش اشتباه بود. داشتن باقالی پاک میکردن. البته مهران هم نشسته بود بینشون. در ستایش زندگی...
ما را در سایت در ستایش زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : foaktreeb بازدید : 25 تاريخ : يکشنبه 9 ارديبهشت 1403 ساعت: 15:12